

علی قمصری: هیچگاه به این تفکر که چه کنم تا کارم بگیرد توجه نکردهام
موسیقی ما - بحث نوآوری و پیشرو بودن در موسیقی خصوصاً در موسیقی ایرانی سالهاست که مورد توجه قرار گرفته است. «علی قمصری» یکی از این جوانان تأثیرگذار موسیقی ایرانی است که سال گذشته را با دو فعالیت انتشار آلبوم «چه آتش ها» (به خوانندگی همایون شجریان) و اجرای کنسرت «عبور» (به خوانندگی محمد معتمدی) به پایان رساند. در این گفتوگو با او همسخن شدیم تا درباره اتفاقات سال 92 و آنچه در سال 93 در دستور کار دارد، صحبت کنیم.
- تجربه کار کردن با خوانندههای مختلف در عرصه موسیقی ایرانی ممکن است این سوال را در ذهن ایجاد کند که خواننده در کارهای «علی قمصری» نقش چندان زیادی ندارد. نظر شما چیست؟
من با این نگاه موافق نیستم. اینکه خواننده چه کسی است، تأثیر زیادی بر کار شما به عنوان یک آهنگساز دارد. من موسیقی-محور هستم ولی خواننده را در موسیقی باکلام رکن بسیار مهمی میدانم. اینکه خواننده را همهچیز بدانیم یا هیچ ندانیم، هر دو زاییدهی بخش نادرست فرهنگ ماست.
- شما جزو موزیسینهایی هستید که بدون وجود پشتوانههای دولتی و خانوادگی در مسیر موسیقی گام برداشتهاید. این گزاره را از نشست خبری کنسرت «عبور» و از سخن خود شما و «محمد معتمدی» وام گرفتهام. گام برداشتن در این مسیر چه سختیهایی دارد؟ جنس این سختیها از چیست؟
البته از پشتوانهی فرهنگی خانوادگی بهرهمند بودهام. مسیری که طی کردم -شاید به خاطر ناهمواریهایش- مولد خوبیها و بدیهای زیادی بود. شاید ناهمواریها در یک نگاه آبشخور و محرک بسیاری از ایدههای هنریام بود و باعث شد قدر دستاوردهایم را بیشتر بدانم.از طرفی شرایط اجتماعی و سیاسی و همینطور نگاه متعصبانه موجود در برخی از عرصهها باعث شد برچسب اجتماعی تحت عنوان «کسی که میخواهد بدعتگذاری کند» به من بزنند. بعضی میخواستند مرا با هنجارگریزها در یک دسته و گروه قرار دهند. در تمام این 10 سالی که گذشت، قمصریِ 2 سال قبل تشویق میشد، چراکه در ایران کار یک آهنگساز حدوداً دو سال دیرتر از موقعی که با فکری خاص کار را نوشته منتشر میشود.یکی از عوامل دیگر که طی مسیر را سختتر میکرد، کم بودن سن من بود. چرا که عدهای با تعریفی که از کار من در ذهن داشتند، میگفتند در سن من نباید وارد این عرصه شد. این قضیه هم از پیشفرضی که در ایران تحت عنوان «پیشفرض برتری سنی» وجود دارد نشأت میگیرد.در حالی که در کشورهای پیشرفته بین تجربهی پیر و استعداد و انرژی جوان تعامل وجود دارد. اینها از جمله مشکلاتی بودند که مرا به عنوان یک آهنگساز جوان اذیت میکردند. بعد از مدتی به این نتیجه رسیدم که ناله و گلایه کار درستی نیست. آدم باید در این مسیر بجنگد، منتها جنگی که در آن به کسی صدمهای وارد نکند. البته به خلق اثر به صورت صرفاً کوششی معتقد نیستم. آدمیان باید بتوانند در کارشان فکر هم داشته باشند. در مجموع میتوانم بگویم این 10 سال دستاوردهای زیادی را نصیب من کرد که امیدوارم در ادامه مسیر هم بتوانم از آنها استفاده کنم.
- مهمترین دستاوردهایی که نصیبتان شد کداماند؟
مهمترین دستاوردهایم در این مدت این بود که به محسنات مرسوم و معمول توجه نداشتم. به عبارت دیگر، هیچگاه به این تفکر که چه کنم تا کارم بگیرد توجه نکردم، بلکه همواره این موضوع مد نظرم بود که چه کنم تا بسازم.هنرمند باید از جامعه خود جلوتر باشد و به تعبیری میتوان او را پیشآهنگ جامعه دانست؛ پس نباید به هر چیزی تن دهد. از آب گلآلود ماهی گرفتن آسان است؛ اما اینکه چرا آب گلآلود است، از پرسشهایی است که یک هنرمند واقعی باید از خود داشته باشد.اگر الان سخنی و دغدغهای دارم برای نسل بعد از خودم است. برای نسلی که به خاطر جریانات موجود در موسیقی تحت فشار هستند و ممکن است مجبور شوند فکر را کنار بگذارند و فقط به خاطر دل مردم کار کنند. در این بین ممکن است آنها خود را تکرار کنند. من می خواهم تا آنجا که میتوانم و در حد سهمی که دارم، از این اتفاق جلوگیری کنم.
- عدهای شما را شاگرد مکتبی میدانند که به لحاظ ساختاری استاد «حسین علیزاده» پایهگذار آن بود. یعنی پیشرَوی در موسیقی ایرانی و دغدغه بداهه و خلق و آفرینش به معنای اصیل کلمه. اندیشهای که «محمد معتمدی» آن را «سوال مقدس» مینامد. اینکه الان چه باید کرد؟ با این نظر موافقید؟
با این نظر مخالفتی ندارم. البته باید توجه کرد که خیلیها شبیه به ایشان ساز میزنند، اما من خود را شبیه آنها نمیدانم. رویکرد استاد «علیزاده» مانند خیلی از هنرمندان تأثیرگذار جهان پرداختن به ابعاد متعالی موسیقی و جریانسازی است. من هم سعی کردهام در این امر نهایت تلاش خود را داشته باشم.
- در مورد تجربه «عبور» که کار آخر شما بود، دو نگاه و دو قضاوت نسبتاً متفاوت را شاهدیم. برخی مسیر طیشده و امتداد آن را نویدبخش موسیقی مورد نیاز جامعه ایران میدانند و برخی معتقدند شما در ساختارشکنی و کنار زدن چارچوبها تا جایی پیش رفتهاید که ملودی را فدای فرم موسیقایی کردهاید. در این باره چه نظری دارید؟
فرم مهمترین رکن یک قطعه موسیقی است. از سوی دیگر در یک قطعه موسیقی قرار نیست چیزی فدا شود. در مورد ملودی و فرم باید گفت اساساً این دو با هم تقابلی ندارند. فرم در یک کار موسیقایی میتواند مانند ریسمانی تمام قطعات را به هم متصل کند. در یک موسیقی هنری، معماری درستی وجود دارد.ملودی مفهوم بسیار گستردهای است. شما نمیتوانید ملودی را با یک دید تکبُعدی بررسی کنید و در مقابلِ فُرم قرار دهید. البته قرار نیست ملودیِ هر قطعه موسیقی را که میشنوید، با یک بار شنیدن در ذهن بماند و از طرف دیگر قرار نیست همه گزارههای یک ملودی توسط یک قطعه موسیقایی ساپورت شود. البته در شرایط کنونی موسیقی در ایران، این امر که ملودی یک کار با یک بار شنیده شدن باید در ذهن بماند، قابل پذیرش است و البته این یعنی خواستی برای موسیقی سهلالوصول. اما اگر بنا باشد از یک بُعد بالاتر به قضیه نگاه کنیم، میتوان چنین برخوردی را با قصه فیل در مثنوی معنوی مقایسه کرد. نمیشود با دست زدن به خرطوم فیل تمام فیل را توصیف یا قضاوت کرد.مردم را به سمتهای دیگر موسیقی هم میتوان سوق داد. اینکه ما بخواهیم مردم را به سمتی ببریم که با شنیدن یک قطعه موسیقی و یا شنیدن یک کار با صدای خواننده ملودی را به ذهن بسپارند، همان خواست رایج را دنبال کردن است. فرم هم معماری بیرونی کار است که باید به آن توجه کرد. اگر قرار به شرایط رایج باشد، میشود مانند یک خواننده پاپ قطعات آلبوم را به نحوی انتخاب کنیم که یک کار وطنی، یک کار برای ائمه، یک قطعه اشکآور، بندری، شیشوهشت و... در آن وجود داشته باشد. اساساً باید بگویم ظهور دعوای تقابل ملودی و فرم محصول نگاه بازاری به موسیقی است.در تجربه «چه آتشها» وقتی مردم کنسرت را شنیدند، خیلیها گفتند ملودی فدای فرم شده اما وقتی آلبوم کار بیرون آمد، کمتر کسی هست که دوباره همان حرفها را تکرار کند.
- موسیقی ایرانی در سال 92 با اجراهای زیادی همراه بود. به عنوان یک هنرمند فعال در این عرصه ارزیابی خود از مسیر طیشده توسط موسیقی ایرانی در سالی که گذشت را چگونه ارزیابی میکنید؟
در سال 92 موسیقی ایرانی با وجود برگزاری کنسرتهای زیاد و انتشار آلبومهای فراوان در مقوله موسیقی ایرانی با افت مواجه بود، اما اتفاقات خوبی هم در این بین افتاد. از جمله اینکه همنسلهای ما حضور جدی در عرصه داشتند و کارهای ارکسترال قوت گرفتند. در مجموع، موسیقی به سمت صنعتی شدن پیش میرود. البته نمیخواهم ادعا کنم بار کیفی موسیقی با کاهش روبهرو بود. بلکه خیلی دوگانه پیش رفت و نکات مثبت و منفی برجستهای داشت.
- در سال 93 چه برنامههایی را در اولویت کاری خود قرار دادهاید؟
در سال 93 جلد دوم کتاب «هارمونی موسیقی ایرانی» را که این روزها شدیداً مشغول کار بر روی آن هستم، منتشر خواهم کرد. یک کار بیکلام ارکسترال غربی دارم که امیدوارم بتوانم آن را به بهترین نحو اجرا کنم. کار دیگری به نام «سخنی نیست» که بخشی از آن را در اجراهای سال گذشته اجرا کردم مدنظر دارم. از سوی دیگر به همراه «محمد معتمدی» یک آلبوم تصویری منتشر خواهیم کرد و برنامه اجراهای سال 93 را هم در فرصت مناسب به مخاطبان موسیقی اعلام خواهم کرد.
- اگر بنا باشد در انتهای این گفتوگو برای موسیقی کشورمان آرزویی بکنید آن آرزو چیست؟
آرزویی که در سال 93 دارم این است که در جامعه موسیقی، خود موزیسینها با هم مهربانتر شوند و مسئولیت بیشتری را در قبال بار کیفی موسیقی و نسل تازهی مشتاق احساس کنند.
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
نویسنده: رضا نامجو
تاریخ انتشار : یکشنبه 24 فروردین 1393 - 05:12
آهنگ های مشابه










ارسال دیدگاه






